گلچين روزگار عجب سليقه ای دارد!!
اين نوشته را يکی به عنوان همدردی به سايت رضا فاضلی فرستاده بود.
عجب کوتاه و جانانه نوشته است. عجب سليقه ای روزگار دارد. !!
مرگ کسانی مثل کوروش آريامنش، شهريار شفيق، فريدون فرخزاد منوچهر فرهنگی و رضا فاضلی را انتخاب می کند تا هوشياری وبيداری ايرانيان را بيمه کند و نهضت را روشن نگاه دارد.
همچنين مرگ يک چنين مردان وزنان نمونه ای که ناقوس بيداری را می زند با صدای بلند دست کسانی که تو خالی و تحفه های بی مصرفی هستند را باز می کند.
امروز اگر کسی بايستی ياری مالی بکند شايسته تر از تارنمای خود رضا فاضلی هيچ کس ديگر وهيچ جای ديگر نيست.
کسانی که درتلويزيون ها وراديو های لس آنجلسی نشسته وبا نام رضا فاضلی کاسه گدائی شان را جلوی مردم گرفته اند غلط ترين و کثيف ترين کار را میکنند.
فاضلی هربار درهر برنامه اش می گفت من به پول نيازی ندارم من به پول شما نيازی ندارم، تشويق می کرد کتاب هائی را که به معرض فروش گذاشته است را بخرند و بخوانند او در پی بالا بردن خرد مردم بود نه خالی کردن جيب مردم و بسياری هم به عنوان Donation از ده دلار و تا صدها دلار به او کمک مالی بلاعوض می کردند.
اگر امروز کسی بايستی کمکی بکند دادن کمک مالی به سايت رضا فاضلی است نه هيچ کس ديگر بنام فاضلی.
فاضلی خودش هرگز از کسی درخواست پول نکرد کسانی که با نام او آنهم پس از مرگش ميخواهند جيب خودشان را پر کنند کثيف ترين کار و توهين آميز ترين کار را به خانواده و بازماندگان رضا فاضلی می کنند.
اينها بدون هم آهنگی با خانواده رضا فاضلی بنام رضا فاضلی پول جمع می کنند اين پول ها را کجا جمع می کنند ميخواهند به چه مصرفی برسانند... آيا اين همان «مرده خوری» نيست که آخوند 1400 سال است رواج داده است؟؟
چرا نمی گوئيد اين پول ها را به سايت خود فاضلی که در اختيار و در کنترل همسر و دختر و برادر رضا فاضلی است واريز کنند و شماره حساب های خودتان را می دهيد... ؟؟
با شکايت گر نکته دان عشقی، خوش بشنوی،
بی مزد و منت بود ياری که در حق رضا فاضلی و در زنده بودن و پس از مرگش روا داشته ام.
ای آفتاب خوبان می جوشد درونم،
هيهات
روز بيداری
هيهات صبح هوشياری.
ح-ک
۱ نظر:
با درود و سلام و تسلیت به دوستان و هموطنان عزیز ناشناسی که این وبلاگ را مدیریتو سازماندهی میکنند.من به عنونا یک جوان ایرانی از مرحوم رضا فاضلی بسیار آموختم.آموختم که صحیح فکر کنم.آموختم که حرف هر کسی را از روی خلوص نیتو سادگی قبول نکنم؛ بلکه برای قبول آن فکر کنم و تحقیق کنم. یاد گرفتم فکرم را از بدیها تصفیه کنم.اگر چه به لطف خانواده بسیار مهربان و فرهیخته ای که دارم؛ این چیزها را یاد گرفته بودم.ولی رضا فاضلی دوربین مغزم را بازتر از قبل کرد و نماهایی دیدم که شاید با یک شات معمولی نمیشد به آن دست یافت.یاد گرفتم که میشه به یک شیئ از چندین زاویه گوناگون نگاه کرد و چندین برداشت وتفسیر در آن واحد از یک چیز داشت.هر کدام از ما یاد گرفتیم ویا زندگی و محیط اطراف ما را به یادگیری اجباری واداشت. رضا فاضلی و رضا فاضلی ها همانند همه انسانها رفتنی هستند؛ ولی من این را یاد گرفتم که انسان میره ولی اثرات آن انسان بر زندگی خود و دیگران تا مدتها ادامه دار خواهد بود. همانند یک موج تا وقتی که بخواد از بین بره حداقل چندین موج دیگر هرچقدر کوچکتر از خودش هم که شده تولید میکنه. بیایید نگذاریم این موج فروکش کنه. متاسفانه در دنیا پست امروز؛ موج سوران و چتر بازان این دنیا کم نیستند و هیچ وقت هم کمک نخواهند شدو شاید ضعیف بشوندو شاید روزی ناتوان؛ ولی مطمئنا همیشه بودند و هستند و خواهند بود.ماییم که باید با ساختن موجهای بزرگ و قوی از مردن موجهای سازندگی و خرد گرایی جلوگیری کنیم.فرهنگ ایرانی بسیار غنی تر از آن است که عده ای پول صفت؛ بتوانند فرهنگ زیبا و غنی خردگرایی در ایران را از بین ببرند. بیایید دست به دست هم این زالو صفتان بی شرم را رسوا کنیم . تاوقتی که ما با رودربایستی با این افراد برخورد میکنیم. اینها به عملکرد بی آزرم خود ادامه خواهدن داد.
رضا فاضلی و فریدون فرخزاد و بسیار از دگراندیشان و پاک اندیشان از دست رفته فرهنگ ایرانی به این امید فریاد زدند وبه این امید جان و جهانشان را به آتش خشم و تعصب سپردند تا ما ساکت ننشینیم.ما در برابر ایران و خاک ایران وظیفه داریم که این دجالان پول صفت را وبی آزرم را رسوای خاص و عام کنیم.نباید بگذاریم که حیثیت کسانی همچون رضا فاضلی؛ بازیچه عده ای پول پرست بی اصالت بشه . به امید برافراشته شدن دوباره خردگرایی و سوختن پرچم خرافه گرایی و موهوم پرستی در وطنم. به امید برافراشته شدن پرچم ملی سه رنگ شیر و خورشید نشان ایران و به امید آزادی مام میهن و سر سبزی دوباره این خاک غم گرفته .
ارسال یک نظر