۱۳۹۶ آبان ۳۰, سه‌شنبه

معرفی کتاب «از سرد و گرم روزگار» نوشتۀ احمد زیدآبادی


جاهلان سرور شدستند و ز بیم
عاقلان سرها کشیده در گلیم
اگر این بیت مولانا در ایران امروز مصادیق بسیار داشته باشد، که دارد، بی‌شک یکی از آن‌ها «احمد زیدآبادی» است که به حکم بی‌دادگاه در جمهوری اسلامی به ممنوعیت مادام‌‌العمر از فعالیت مطبوعاتی و هرگونه فعالیت سیاسی و مدنی محکوم شد. هرچند زیدآبادی پس از زندان به جبر زمانه از عرصه سیاست و روزنامه‌نگاری دور ماند، قلم زمین نگذاشت؛ چرا که «شرف اهل قلم» نامش نهادند. او کتابی نوشت به نام «از سرد و گرم روزگار» که نشر نی آن را در آبان‌ماه ۱۳۹۶ منتشر کرد. این کتاب، که با قلمی ساده و صمیمی نوشته شده است، شرح زندگی احمد زیدآبادی از کودکی تا زمانی است که در رشته علوم سیاسی دانشگاه تهران قبول می‌شود و عزم می‌کند برای تحصیل از سیرجان به تهران سفر کند. زیدآبادی کتاب را به روان مادرش تقدیم می‌کند و به همه‌ آنانی که به تعبیر او شرافت‌شان را از راه «خون» و «طلا» به دست نیاورده‌اند. در سراسر این کتاب با رنج کودکی مواجه هستیم که با فقر دست‌وپنجه نرم می‌کند. کودکی که به قول امروز «کودک کار» است.


هم میهنان عزیز می توانند کتاب از سرد و گرم روزگار را از لینک زیر به قیمت حدودی 19 دلار در 286 رویه و به زبان فارسی خریداری کنند.
https://www.amazon.com/dp/9641855204

۱۳۹۶ آبان ۱۶, سه‌شنبه

فوران سرخوردگی‌ها

«بهار» عوامل خودکشی در نوجوانان به ویژه دختران را بررسی می‌کند؛

فوران سرخوردگی‌ها

می‌گل هشترودی

بعد از این که خودکشی دو دختر در اصفهان همه را در شوک فرو برد حالا چند روزی است که فیلم آن‌ها در فضای مجازی دست به دست می‌شود و همه را در بهتی عمیق فرو برده است. «شرایط این طور ایجاب می‌کند» مهم ترین واژه ای است که در این فیلم دو دقیقه ای می‌توان شنید! شرایطی که ایجاب می‌کند تا این دو دختر خودشان را از پل چمران پایین بیندازند. بعد از تمام گمانه زنی‌ها نهایتا فضای مجازی به جای مسئولان بخشی از معمای مرگ دو دختر جوان را حل کرد. معمایی که از چالش راست یا دروغ «نهنگ آبی» به «امیر و محمد» ختم شد. از یاد نبریم که این نوجوانان حاصل تربیت اجتماعی دیروز ما هستند و اگر این چنین خوشحال خود را به مسلخ بلا می‌کشانند یعنی یک جای کار ما می‌لنگد! چیزی که خیلی از مسئولین چشم از آن میبندند و آن را نادیده می‌گیرند.
***
خودکشی یا پیک نیک
آن گونه که در فیلم دیده می‌شود دو دختر نوجوان در حالی آخرین گام‌ها را به سوی خودکشی برمی‌دارند که نه نشانه ای از ترس و اضطراب در آن‌ها چشم می‌خورد و نه حتی ناامیدی. می گویند و می خندند به طوری که انگار پیک نیک مقصد نهایی آن‌ها خواهد بود نه مسلخ بلا! نه پریندن از پل! نه خودکشی! بارها تاکید می‌کنند که « دیدی راست گفتیم! دیدی الکی نگفتیم!» و این یعنی بار‌ها و بارها به خودکشی فکر کرده‌اند و آن را با دیگران در میان گذاشته اند. دختران نوجوانی که هر دو به داشتن دوست جنس مخالف (بخوانید دوست پسر!) معترف هستند و برای اعضای خانواده شان پس از خود ابراز نگرانی و آرزوی خوشبختی می‌کنند، به ظاهر درگیر افسردگی و بیماری‌هاي شایعِ مشابه نیستند و حتی چندان تعمقی در خصوص پس از مرگ نکرده‌اند؛ تنها عزمشان را بر خودکشی جزم و برای رقم زدن آن، برنامه ریزی کرده‌اند و بس!
نوجوانانی که دختر هستند و بر اساس این شاخص می‌توان دریافت که چه سهمی از قصور متوجه نهادهایی است که نتوانسته‌اند روحیات ایشان را درک کرده و به تناسب حال و احوالشان، برایشان برنامه تدارک دیده و مسیرشان را از این مرگ دلخراش دور کنند؛ اما این هم سبب نشده که هیچ واکنشی را شاهد باشیم. بسیاری از کاربران فضای مجازی از دیدن این فیلم بر خود بلرزند و در هضم ماجرا ابراز عجز کردند. شرایطی عجیب که با توجه به سیطره شدید دنیای مجازی در زندگی‌هایمان، نمی‌توان آن را ناشی از بی اطلاعی مسئولان از این رویداد دانست که به ندید گرفتن این فیلم و واقعیت‌هايي که برملا می‌کند شباهت بیشتری دارد؛ واقعیت‌هايي از جنس به سخره گرفته شدن مرگ توسط برخی از نوجوانان کشور!
آموزش‌وپرورش، بی واکنش به ماجرا
بعد از وقوع این حادثه، شاید خیلی‌ها منتظر انتشار خبر از سوی آموزش‌وپرورش استان اصفهان در این زمینه بودند. انتظاری که نتیجه‌ای در برنداشت و سوم آبان به‌واسطه برگزاری انتخابات شورای دانش‌آموزی مدیرکل آموزش‌وپرورش استان اصفهان بر بسترسازی مشارکت دانش آموزان در تصمیم‌گیری‌ها تاکید کرده و اعلام کرده بود تصمیم‌گیری برای دانش‌آموزان در اتاق‌های بسته، مردود است. در همایش دیگری نیز معاون پرورشی و فرهنگی اداره کل آموزش‌وپرورش استان اصفهان عنوان کرده‌ در شرایط فعلی، آموزش‌وپرورش بهترین عملکرد را در سطح کشور و استان به خود اختصاص داده است. محمدجواداحمدی، در گردهمایی معاونان پرورشی و تربیت‌بدنی ادارات آموزش‌وپرورش استان اصفهان اظهار کرد:« در بحث آسیب‌ها و رفتارهای پرخطر در میان دانش آموزان، متاسفانه در 20 روز گذشته اخباری به‌دست‌آمده است که باید به‌منظور رفع این معضلات اجتماعی گام‌های اساسی برداشته شود و کارشناسان باید با حساسیت بیشتری موضوعات مختلف را دنبال کنند.
خودکشی در ملا عام نوعی اعتراض
چندی پیش امیرمحمود حریرچی، جامعه‌شناس وعضو هیات علمی دانشگاه طباطبائی در رابطه با کاهش سن خودکشی گفته بود: بیشتر کسانی که دست به خودکشی زده‌اند؛ دچار افسردگی‌های شدید شدند و احساس تنهایی می‌کنند. آنها همچنین احساس می‌کنند کسی آنها را نمی‌بیند و برایشان ارزشی قائل نیست. مردان برای از بین بردن خودشان به وسیله خودکشی جدی‌تر هستند، اما زنان به وسیله خودکشی بیشتر می‌خواهند به جامعه یا به خانواده پیام دهند که چرا دیده نمی‌شوند.او درباره علت و شیوع خودکشی در ملاءعام گفت: خودکشی در ملاءعام یک اعتراض و فریاد است. زمانی که کسی می‌خواهد به دیگران بفهماند در چه وضعیتی به سر می‌برد، در ملاءعام خودکشی می‌کند. خودکشی در ملاءعام در واقع یک نوع از اعتراض است. خودکشی دو دختر نوجوان در اصفهان و خودکشی‌هایی که به وسیله مترو صورت می‌گیرد از این دست است. جامعه باید پیام کسانی که در ملاءعام خودکشی می‌کنند را بررسی کند. افرادی که دست به این اقدام می‌زنند، نمی‌خواهند علت مرگشان خاموش باشد.
افسردگی دختران سه برابر
بیش تر از پسران
حریرچی درباره علت زنانه شدن خودکشی نیز گفته بود: اقدام به خودکشی با عمل به خودکشی که منجر به مرگ می‌شود، متفاوت است. علت خودکشی افسردگی است و افسردگی از تنهایی می‌آید. زنان و دختران در جامعه ما تنهاترند، یعنی فرصت‌هایی که بتوانند با دیگران باشند و شاد زندگی کنند برایشان به رسمیت شناخته نمی‌شود. متاسفانه خانواده‌ها حاضرند به پسران‌شان آزادی بدهند، اما همان آزادی را برای دختران‌شان قائل نیستند و جامعه نیز به همین‌ گونه است یعنی بسیاری از مسائل برای پسران قابل قبول است، اما برای دختران این‌طور نیست. حتی اگر مردی به زنش خیانت کند، جامعه با این موضوع کنار می‌آید و با این مسئله به شکل سنتی برخورد می‌کند. دختران ما امروز نسبت به حق خود آگاه هستند و می‌دانند از نظر حقوق با مردان برابرند. وقتی دختران را محدود می‌کنیم؛ یعنی عملا ایجاد محدودیت برای دختران و آزادی بیشتر برای پسران اتفاق می‌افتد و پسران و مردانی که درست تربیت نشدند، راحت‌تر دست به ناهنجاری اخلاقی می‌زنند. متاسفانه امروز شرایطی را ایجاد کردیم که دختران آسیب‌پذیرتر شدند. قوانین، مقررات و عرف جامعه همه به جوانان آسیب زده است. شادی در جامعه به رسمیت شناخته نمی‌شود این مسئله برای دختران بیشتر است. متاسفانه شادی را مترادف با بی‌بند و باری می‌دانیم. زمانی که نمی‌توانیم شرایط تفریحات سالم را برای جوانان مهیا کنیم و تفریحات سالم گران است همه چیز به شکل زیرزمینی ایجاد می‌شود که بسیار خطرناک است و با زیرزمینی کردن شادی‌ها و سرگرمی‌ها، آن را به سمت غیرسالم بودن می‌کشانیم. با این شرایط دختران نمی‌توانند احساسات و هیجانات خود را بروز دهند. آمار افسردگی دختران تا سه برابر بالاتر از آمار افسردگی در پسران است.
او در ادامه توضیح داد: نوجوانان به دنبال هویت و خودشناسی هستند، افراد در دوره نوجوانی می‌خواهد استقلال خود را بیان کند و بگویند من هستم. اگر راه صحیح جلوی آنها نگذاریم خود به خود به راه‌های ناصحیح روی می‌آورند و سعی می‌کنند با ناهنجاری خودشان را نشان دهند، بنابراین ما باید درک کنیم، نوجوانان می‌خواهند؛ هویت خود را پیدا کنند و باید به آنها در این زمینه با توجه به شرایط و استعدادهایشان کمک کنیم. متاسفانه هویت نوجوانان ما فقط به کارنامه تحصیلی‌شان بستگی دارد در صورتی که هویت به هیچ وجه ربطی به کارنامه ندارد. تناقض‌های زیادی در جامعه ما وجود دارد و دچار بحران هویت در جامعه هستیم که نوجوانان نیز بسیار بیشتر از اقشار دیگر درگیر آن هستند.
«خشم فروخورده»از عوامل خودکشی در دخترانِ دانش‌آموز
روز گذشته عباس‌علی باقری، مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران گفت: در پسرها خشونت و در دخترها خشم بالاتر است. پسرها خشونت را بروز می‌دهند که منجر به کارهای خطرناک می‌شود، اما دخترها چون بروز نمی‌دهند به شکل خشم باقی می‌ماند و بعد سر خودشان بلا می‌آورند که منجر به خودکشی در دختران می‌شود.
وی افزود: زمانی که دانش‌آموزان با مشکلات مواجه می‌شوند، باید آنها را به مشاور ارجاع داد به همین خاطر در دبیرستان‌ها مشاورهایی را در نظر گرفته‌ایم و یا کودکان را به مراکز مشاوره‌ ارجاع می‌دهیم. خشم فروخورده به عدم مهارت‌هایی مربوط می‌شود که فرد در طول زندگی نیاز داشته اما آموزش ندیده است. افکار پرخطر در پسرها بیشتر است، اگر یک مشکل برای یک نوجوان به وجود بیاید، آن نوجوان باید یاد گرفته باشد که مشکل را تبدیل به مسئله کند و به دنبال راه‌حل برای آن باشد چون نوجوان این را آموزش ندیده است در ذهن او این مشکل می‌‌ماند. خانواده‌ها مهارت فرزندپروری کمی دارند، آموزش و پرورش هم فرصت و امکانات کافی را برای این کار ندارد. آموزش و پرورش فضای کمی دارد و به همین خاطر تمام محیط یک مدرسه تبدیل به کلاس می‌شود حتی در برخی مواقع فضای ورزشی نیز از دانش‌آموزان دریغ می‌شود؛ فضایی که می‌تواند در شادی دانش‌آموزان تاثیرگذار باشد.
مهم ترین اقدامات پیشگیری‌کننده
دکتر ملکوتی رئیس جمعیت پیشگیری از خودکشی ایران معتقد است که مشاوران مدرسه باید نسبت به این موضوع اقدامات موثری همچون ارائه آموزش‌های لازم و مشاوره‌های کوتاه مدت به همکلاسی‌ها، سایر دانش‌آموزان مدرسه و حتی اولیای مدرسه انجام دهند. او می‌گوید: آموزش علایم افسردگی و شرایط بحران روانی به اولیا مدرسه، والدین و دانش‌آموزان می‌تواند در شناسایی افراد و دانش‌آموزان در معرض خطر کمک کند و موجب پیشگیری از تکرار حادثه‌ای مشابه شود. چنین اقدامی می‌تواند از سوی مرکز مشاوره سازمان آموزش و پرورش و یا کارشناسان بهداشت روان شبکه بهداشت انجام شود.
اما آن چه بیش از هر چیزی اهمیت دارد این است که از آن جایی که خودکشی یک پدیده اجتماعی است و آثار روانی و اجتماعی زیادی بر جامعه تحمیل می‌کند، کتمان این حادثه نه تنها به پیشگیری از بروز وقایع مشابه کمک نمی‌کند بلکه خطر بروز آن را افزایش می‌دهد بنابراین بررسی روانشناسانه و درک آسیب‌های موجود در فرد متوفی و اقدام کننده به خودکشی می‌تواند از بروز موارد مشابه پیشگیری کند. البته به شرط آن که این اقدامات به آموزش‌های مناسب در خانواده و مدرسه منتهی شود.

۱۳۹۶ آبان ۱۵, دوشنبه

علل بروز و ظهور جوزدگی در جامعه و راهکارهای مقابله با آن در گفت‌وگو با مقصود فراستخواه؛ سرزمینی لگدمالِ موج‌سواران

مقصود فراستخواه ازجمله جامعه‌شناسانی است که نگرشی عمیق به مسائل و مشکلات روز جامعه و فرهنگ ایرانیان دارد و از دریچه تاریخ به ریشه‌ها می‌پردازد. او به دور از کلی‌گویی‌ها و نسخه‌پیچی‌های سرسری، اول سراغ علت‌ها می‌رود و با بررسی تک‌تک آن‌ها راهکار پیشنهاد می‌دهد.

اتفاقاتی در جامعه ایرانی رخ می‌دهند که به‌واسطه ظهور شبکه‌های مجازی بروز بیشتری پیدا کرده‌اند که در تعریف آن‌ها، صفت جوزدگی را به کار می‌بریم. از نمونه خرد آن می‌توان قضیه جو همدردی با مردم کشوری به‌دلیل حملات تروریستی یا تغییر عکس‌های پروفایل به فرد مشهوری که تازه فوت‌شده یا بچه‌ای که مورد تجاوز قرار گرفته، اشاره کرد و در قضایای کلان‌تر می‌توان به انتخابات و فعالیت‌های اجتماعی اشاره کرد که ندیده و نشناخته بر سر جوی که به‌راه‌افتاده پای صندوق‌ها می‌رویم و به کسانی که نمی‌شناسیم رأی می‌دهیم یا در جنبش‌ها و کنش‌هایی شرکت می‌کنیم که نه‌تنها هیچ باوری به آن‌ها نداریم، حتی خط‌قرمزهای آن‌ها را هم رعایت نمی‌کنیم؛ مثل حمایت از حیوانات، گیاه‌خواری و نمونه‌های دیگر. سوال اصلی این است که آیا می‌توان این‌ها را نمونه جوزدگی تلقی کرد و آیا می‌توان گفت فلان جامعه یا فلان ملت، کلا جامعه و ملتی جوگیر هستند؟

تاثیر کوروش بر توماس جفرسون و بنیان‌های آمریکای مدرن

«به تو توصیه میکنم به طور منظم به درس‌آموزی از تاریخ و ادبیات در هر دو زبان [یونانی و لاتین] بپردازی. در یونانی اول از همه با" کوروش‌نامه" شروع کن.»
این جملات بخشی از نامه‌ای است که توماس جفرسون؛ نویسنده‌ی پیش‌نویس اعلامیه استقلال، از پدران بنیانگذار آمریکا و سومین رئیس‌جمهور این کشور، به نوه‌اش فرانسیس اپس در قریب به دویست سال پیش نوشته است.
کتابی که وی به خواندنش توصیه می‌کند، کوروش‌نامه یا «در باب پرورش کوروش» اثر گزنفون، تاریخ‌نگار یونانی قرن ۵ پیش‌ از میلاد است که وی در آن به زندگی کوروش دوم، بنیانگذار سلسله هخامنشی، می‌پردازد.
جفرسون در نامه‌ای دیگر به دوست ایتالیایی خود ،فیلیپ مازی، درخواست ترجمه‌ای تازه از آن کتاب به زبان ایتالیایی می‌کند. وجود دست‌کم‌ ۴ چاپ مختلف از کوروش‌نامه‌ در کتابخانه شخصی جفرسون به ثبت رسیده است و جفرسون در یکی از آن‌ها با خط خود دست به مقایسه ترجمه دو نسخه از کتاب زده است. اینکه چرا کوروش و کوروش‌نامه در جهان فکری توماس جفرسون برای تأسیس آمریکایی سکولار و دموکرات جایگاهی ویژه دارند به زمانه زندگی او و تلقی‌ او از نظام سیاسی ایده‌آل بازمی‌گردد.
نامه‌ی توماس جفرسون به نوه‌اشحق نشر عکسJOHN TSANTES
Image captionبخشی از نامه‌ توماس جفرسون به نوه‌اش در کنار نسخه کتاب کوروش‌نامه متعلق به جفرسون، به نمایش درآمده در نمایشگاه «استوانه کوروش و ایران باستان: آغازی نو» در موزه آرتور سکلر در شهر واشنگتن

توماس جفرسون و سنت عصر روشنگری

توماس جفرسون، به عنوان یکی از بزرگترین چهره‌ها‌ی عصر روشنگری آمریکا، تابع سنت فیلسوفان سیاسی سرشناس زمانه خود بود. فیلسوفانی که تلاش می‌کردند اندیشه‌‌های خود را بر آثار چهره‌های شاخص یونان و روم باستان بنا کنند و از میان مانده‌آثار پیشینیان مصالحی برای برپا ساختن نظامی نوین بیابند. از جمله آنان می‌توان به هابز و ماکیاولی اشاره کرد.
در نیمه‌ دوم قرن ۱۸ و پیش از انقلاب آمریکائیان علیه نظام سلطنتی حاکم از سوی بریتانیا، سنت عصر روشنگری در رجوع به آثار کهن یونان و روم و بازخوانی آنان در اوج قرار داشت. توماس جفرسون جوان نیز در کالج ویلیام و مری ویرجینیا عموما تحت تاثیر فیلسوفان سیاسی اسکاتلندی و انگلیسی نظیر هاچسون و جان لاک به آثار کلاسیک یونانی و لاتین علاقه‌مند شد. عشق او به آثار کلاسیک یونان و روم در نامه‌های خصوصی که از وی به جامانده منعکس است و در این احساس با جان آدامز و بنجامین فرانکلین دیگر پدران بنیانگذار آمریکا مشترک است.

کتاب کوروش‌نامه یا پرورش کوروش

گزنفون، شاگرد سقراط و مورخ زاده قرن ۵ پیش از میلاد، در کتاب کوروش‌نامه یا در باب پرورش کوروش با نثری ساده به زندگی کوروش دوم بنیانگذار سلسله هخامنشی می‌پردازد. این کتاب از دوران حضورش در لشکرکشی کوروش کوچک در سال‌های ۴۰۰-۴۰۱ پیش از میلاد و آشنایی‌اش از نزدیک با ایرانیان متأثر است.
در میان تاریخ‌نگاران سرشناس یونانی و رومی، او تاریخ‌نگاری دقیق و همه‌جانبه به شمار نمی‌رود و شیوه سخن گفتنش نیز که به دور از زبان رایج معاصر خود است در میانه واقعیت و خیال چرخ می‌زند. به عبارت دیگر گرچه کتاب او به تمامی از سندیت تاریخی تهی نیست، با این حال از نظر فحوا نوعی داستان‌پردازی تاریخی را شامل می‌شود. برای او تاریخ زندگی کوروش در درجه دوم اهمیت قرار دارد و همچنان که در صفحات آغازین کتاب بیان می‌کند، فکر نوشتن این کتاب زمانی به ذهن او خطور کرده که در باب علل شکست‌خوردن حکومت‌های مردمی به تأمل می‌پرداخته است.
پادشاهی کوروش برای وی نمونه‌ای است از حکومت عادلانه بر توده کثیری از مردم از اقوام و ملل مختلف. در نتیجه او را به عنوان الگویی برای ریختن شالوده یک امپراطوری ایده‌آل برمی‌گزیند. گزنفون با استفاده از مثال‌های متعدد از زندگی کوروش، ابعاد رهبری سیاسی یک جامعه را بیان می‌کند. بدین‌گونه از تاریخ به عنوان ابزار سود می‌جوید تا نظام اخلاقی مطلوب خود را بیان و از آن برای رشد دادن جامعه استفاده‌ کند.
کوروش‌نامه گزنفون که پس از تأثیر‌گذاری عمده در دنیای باستان (از جمله بر اسکندر مقدونی و ژولیوس سزار) به فراموشی سپرده شده بود، در دوره پسارنسانس و آغاز عصر روشنگری بار دیگر احیا شد و با ترجمه‌های جدید، الهام‌بخش فلاسفه سیاسی قرار گرفت. از نیکولا ماکیاولی و ژان ژاک روسو تا بنجامین فرانکلین در فکر پس زدن تفکر سیاسی قرون وسطی و ساخت بنای جامعه مدرن و شیوه حکومت‌داری صالح از گزنفون و نظام اخلاقی که او در کوروش‌نامه عرضه می‌کند تاثیر پذیرفتند. در آمریکا علاوه بر جفرسون، جان آدامز هم‌ به کوروش‌نامه به دیده کتابی تعلیمی می‌نگریسته است. اکنون از طریق دست‌نوشته‌های جان کنسی آدامز ۱۸ ساله می‌توانیم دریابیم که چگونه پدرش جان آدامز او را در دوره مطالعه برای آمادگی حضور در مشاغل دولتی پیش از همه به خواندن کوروشنامه گزنفون مکلف کرده است.
توماس جفرسون، سومین رئیس‌جمهور آمریکاحق نشر عکسELVIS
Image captionتوماس جفرسون، سومین رئیس‌جمهور آمریکا

درس‌های کوروش برای برقراری سکولاریسم آمریکایی

توماس جفرسون در زمره نخستین شخصیت‌های سیاسی جهان مدرن است که دست به تفکیک نهاد دین از دولت زد و تلاش کرد آن را اجرایی سازد. منشور آزادی مذهبی که او ۲۴۰ سال پیش نوشت و پایه‌ جدایی کلیسا از دولت در ایالت ویرجینا و سپس در قانون اساسی آمریکا قرار گرفت از نخستین متون حقوقی است که بی‌طرفی حاکمیت را در قبال مذهب تضمین می‌کند. قریب ۸۰ سال پس از مرگ جفرسون بود که منشور مشابهی برای جدایی دین از دولت در فرانسه به کوشش آریستید بریاند تدوین شد و به تصویب رسید.
برای جفرسون این جداسازی نه عملی در راه محو مذهب، که ضامن حفظ حقوق تمامی مذاهب در جامعه بود. به عقیده او برخورداری از اندیشه مذهبی منافاتی با اعتقاد به سکولاریسم نداشت. در حالی که مخالفان سیاسی توماس جفرسون او را عنوان فردی ضددین معرفی می‌کردند، او خود را تا انتهای زندگی فردی معتقد [ذیل مکتب دئیسم] می‌دانست. همچنان که در مکتوبات جفرسون آمده است او همواره به توفیق خود در بنیانگذاری اصل جدایی دین از نهاد دولت و اجرایی کردن آن اشاره می‌کرد و در نهایت نیز آن را یکی از سه کار عظیم خود در عمر خواند و وصیت کرد آن را در کنار افتخار کتابت پیشنویس بیانیه استقلال آمریکا روی سنگ قبرش حک کنند.
تجربه کوروش هخامنشی در اتخاذ سیاست رواداری مذهبی و عدم تحمیل دین رسمی که در کوروش‌نامه منعکس است الگویی را پیشاروی جفرسون گذاشت از حکومتی که در عین گستردگی پهنه خود و وجود بحران‌های پیش‌رو، آزادی عقاید را تضمین می‌کند. به نظر می‌رسید اگر کوروش موفق شده است در جهان باستان با آن درجه از توحش و وجود فرقه‌های بدوی دینی که در نزاعی بی‌‌پایان با یکدیگر به سر می‌بردند، بی‌طرفی حکومت را در مقیاسی به گستردگی امپراطوری هخامنشی تضمین کند، این کار در جهان مدرن نیز قابل تکرار است. در زمان مکتوب کردن منشور آزادی مذهبی جفرسون، یعنی ۱۱۲ سال پیش از آنکه اصلاستوانه حقوق بشر کوروش بوسیله‌ هرمزد رسام، باستانشناس آشوریتبار اهل بریتانیا از دل خاک بیرون آورده شود و محافل تاریخی از وجود لوحی متضمن احیای حقوق اقلیت‌های مذهبی در دوره‌ حکمرانی‌ او باخبر شوند، رواداری کوروش از طریق منابع یونانی و لاتین به دوران مدرن رسیده بود. تاثیرپذیری توماس جفرسون از این وجه حکمرانی شماری از پادشاهان هخامنشی در یادداشت‌هایی که وی بر حاشیه کتاب «رساله در باب آداب و روح ملت‌ها» اثر ولتر، فیلسوف سیاسی عصر روشنگری در فرانسه نوشته است نیز به چشم می‌خورد و دیده می‌شود که عدم تحمیل دین رسمی و رواداری مذهبی داریوش یکم که در امتداد پادشاهی کوروش هخامنشی بوده نظر وی را جلب کرده است.
پدران بنیانگذار آمریکا و عبور از اتوکراسی مطلقه
یکی از دغدغه‌های پدران بنیان‌گذار آمریکا پس از تأسیس حکومت جدید این پرسش بود که آیا یک حکومت صالح می‌تواند در مقیاسی به وسعت حدود یک قاره (در این مورد، آمریکا با ایالت‌های متعدد و هرج‌ و ‌مرج داخلی ناشی از انقلاب) پا بگیرد و دوام بیاورد؟ کوروش‌نامه پاسخی است به آن دغدغه‌ با معرفی امپراطوری هخامنشی در زمانه کوروش به مثابه مدلی از کارکرد موفق یک نظام سیاسی اخلاق‌گرا و عدالت‌جو در پهنای وسیع. مدلی که نشان می‌دهد چگونه می‌توان ارزش‌های اخلاقی را در اداره حکومت داخل کرد و به کار گرفت. نظام سیاسی نوینی که جفرسون و همراهانش پی نهاده بودند (و آن را با به‌روز کردن دموکراسی مستقیم آتنی و تبدیل آن به دموکراسی نمایندگی در مقیاس سرزمینی به دست آورده بودند) با نظام اتوکراسی مطلقه کوروش سنخیتی نداشت. با این حال نحوه دمیده شدن روح اخلاقی در حکومت او، نوع برقراری عدالت و شیوه بالانس قدرت در گستره‌‌‌ای پهناور می‌توانست الهام‌بخش آنان در دموکراسی نوپای آمریکایی باشد. از سوی دیگر در آغاز به کار سیستم جمهوری در آمریکا و در حالی که ستون پایه‌های قانون اساسی به درستی تبیین و تست نشده بود، بیم از تمرکز قدرت در شخص رئیس‌جمهور و تبدیل او به قدرتی مطلقه وجود داشت. از این رو پدران بنیانگذار با وسواس به بحث پیرامون حیطه اختیارات و نحوه حکمرانی شخص نخست می‌پرداختند و در این میان تصویری که گزنفون از صفات اخلاقی و عملکرد کوروش در قدرت در کوروشنامه به دست می‌داد، عقربه‌ای بود که می‌توانست انحراف از مسیر نخستین را گوشزد کند. ریچارد فرای، ایران‌شناس آمریکایی، در سال‌های واپسین عمر خود سرگرم پروژه‌ای تحقیقی بود که تاثیر کوروش بزرگ را بر پدران بنیانگذار آمریکا بررسی می‌کرد.
در همان زمان که توماس جفرسون و همسلکان او روش حکومت‌داری مدرن و بنیان‌های اندیشه‌های سیاسی نو را در دل ویرانه‌های امپراطوری‌ کوروش در آثار یونانی و لاتین جستجو می‌کردند، در ایران او مهجور و سنگ قبرش نیز به نام آرامگاه مادر سلیمان نبی شناخته می‌شد. هنوز زمانی لازم بود تا در سال ۱۸۱۸ رابرت کرپر، دیپلمات و جهانگرد بریتانیایی پس از قریب هزار سال گمنامی، نشان دهد بنای سنگی واقع‌شده در دشت مرغاب ایران، همان مقبره کوروش هخامنشی است.

۱۳۹۶ آبان ۱۴, یکشنبه

ایران: ملتی پریشان و سرگردان بین پاسارگاد و کربلای معلی

نه تنها برای نگارنده که یک ایرانی سـُنی مذهب و غیرفارس از دورافتاده ترین شهر کشور یعنی چابهار هستم، بلکه برای بسیاری از پژوهشگران ایرانی و خارجی داستان آسیمه (پریشان) و سرآسیمه (سرگردان) بودن این ملت در گذر زمان همواره مایه تحیر و شگفتی بوده و است. بر طبق کتاب "رکوردهای جهانی گینس" ایران (Persia) از نظر موجودیت و تاریخ استقلال، کهن ترین کشور دنیا است که قبل از چین و اتیوپی و ژاپن و فرانسه بوده. ایران یکی از ۳۷ عضو اصلی و موسس جامعه ملل یا مجمع اتفاق ملل (The League of Nations) در ژانویه ۱۹۲۰ میلادی (۱۲۹۸ خورشیدی) بود. در سال ۱۹۴۵ میلادی نیز ایران جزو یکی از ۵۰ کشور بنیانگزار سازمان ملل بود. در راه نیل به دمکراسی و حاکمیت مردم، ایران با انقلاب مشروطیت جزو جوامع پیشقراول انگشت شمار در دنیا بود. مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ (۱۹۰۶ میلادی) امضا کرد؛ در حالیکه در آن زمان اکثریت کشورهای دمکراتیک امروزه دنیا یا وجود نداشتند و یا در برخی از آنها نظیر فیجی آدمخواری رواج داشت. در سال ۱۳۵۷ که مردم ایران برای آزادی انقلاب کردند، بسیاری از کشورهای متمدن و از نظر سیاسی و یا اقتصادی پیشرفته دنیای امروز(نظیر کره جنوبی، برزیل، فیلیپین، اسپانیا، هندوستان، آفریقای جنوبی، تایلند، و آرژانتین و چین و غیره) وضعیت بسیار بدتری از ایران داشتند.
حال سوال اساسی اینجاست که چرا بقیه کشورها (از جمله کشورهای جدید التاسیس و دیکتاتورزده دیروزی) با گام برداشتن بسوی آینده و مدنیت و مدرنیته و دمکراسی و شکوفایی اقتصادی پیشرفت کردند؛ ولی ما ایرانیان هنوز آشفته و سراسیمه بین پاسارگاد و کربلای معلی ره منزل خویش را گم کرده‌ایم؟ چرا در قرن ۲۱ در مملکت ایران یک تئوکراسی مستبد و یکه سالاری مطلقگرایانه مذهبی وجود دارد که ایرانیان را با خشونت و سرکوب از بزرگداشت تاریخ گذشته ایران و حضور در مراسم پاسارگاد منع می کند. اما همین حکومت بظاهر ایرانی، با هزینه کردن هزاران میلیارد تومان و فراهم نمودن امکانات و تسهیلات فراوان مردم ایران را تشویق می کند تا برای بزرگداشت آنچه که قریب به ۱۴ قرن پیش در شبه جزیره عربستان رخ داد، مویه کنان و سینه زنان و حتی با پای پیاده به کربلای معلی بروند؟
در طول تاریخ پژوهشگران فراوانی در جستجوی سبب عقب ماندگی و علل پریشان حالی ایرانیان کتاب های فراوانی نوشته اند. قصد نگارنده تکرار مکررات و یا بازخوانی متون گذشته نیست. سه سال پیش شخصیت های شناخته شده از جمله مرحوم عبدالعلی ادیب برومند، دکتر عطاالله مهاجرانی و مسعود بهنود هویت ایرانی را بر اساس مولفه‌های مذهب شیعه و زبان فارسی تعریف کردند. نگارنده که خارج از این دو مولفه (مذهب و زبان) بدنیا آمده است می تواند نه تنها از زاویه‌ای متفاوت بلکه مافوق و خارج از چهارچوب مرسوم و متداول جعبه موروثی (out of the Box) با فکر و اندیشه ای باز به ریشه مشکلات بنگرد. اتفاقا سه اتفاق مقارن در طی روزهای جاری انگیزه نوشتن را برای نگارنده بوجود آوردند. اول تجمع عاشقان روز کوروش در پاسارگاد که اتفاق نیفتاد، چون همه راه ها بدانجا بسته بود. دوم تجمع بیش از صد نفر از فعالان سکولار دمکرات در کلن آلمان. سوم اربعین عاشقان حسین در کربلای معلی که بصورت حتمی در شرف وقوع است، چون ظاهرا راه میلیونها ایرانی به آنجا ختم می شود.
آرمانگرایی نقطه مشترک هر سه این تجمعات می باشد. پاسارگادی ها که خود را فرزندان کوروش می خوانند با نوعی خودشیفتگی "گذشته ـ محور" و تاریخی معتقدند که "هنر نزد ایرانیان است و بس"، و عظمت ایران را نه در آینده که در گذشته های دور و افسانه های شاهنامه جستجو می کنند. عاشقان حسین نیز بدون ذره ای آگاهی از پیشینه اسلام در ایران در رهنوردی ربانی گمگشته تاریخی خویش را در کربلای معلی و در آنسوی مرزها می جویند. در کنگره سکولار دمکرات در کلن آلمان که نگارنده نیز در آن حضور داشت، و قرار بود که همایش وحدت در کثرت باشد، متاسفانه علیرغم زحمات فراوان و تلاش بیدریغ برگزارکنندگان، رگه های خودمحوری و پریشان حالی ایرانیان توسط برخی از پارسانماهای حق بجانب غیر مذهبی و عمدتا کمونیست متعصب نمایان شد. حتی در خارج از کشور نیز می توان پریشانی و سرگردانی این ملت را شاهد بود. ملتی که خود را سیاسی می دانند، اما در عمل در کربلاهای خونین ۲۸ مرداد و ۲۲ بهمن یا در "جنگ طبقاتی" بیهوده و پسمانده از شکست کمونیسم همچنان گیج و گرفتار باقی مانده اند.
تاریخ ما پاشنه آشیل ماست. ما ملت مصلوبی هستیم که با نیایش صلیب ویژه خود را بر دوش، و زنجیرهای اسارت اسطوره ای افسانه های کهن را بر پاهای خویش تقدیس می کنیم. افسانه های مذهبی و باستانی که توسط افسونگران عیار منش با طراری برای افسون کردن ما در گذرگه تاریخ طولانی ما نوزایی و به شیوه های مختلف بازتولید می شوند. افسانه اغواگر و میل انگیز پاسارگاد و اسطوره عاشورا و کربلای معلی فقط دو نمونه از غل و زنجیرهایی هستند که عاشقانه و مطیعانه بر گردن نهاده ایم. بی آنکه بدانیم چه سوءاستفاده هایی از انقیاد احساسات ما می شود. حتی اگر فردوسی فریاد بزند " رستم یلی بود از سیستان، منش کردمی رستم داستان"؛ دیگر دیر شده است زیرا در فرهنگ اسطوره ـ محور ما افسانه ها حسرت گذشته هایی را که نبودند برای ما زنده می کند تا در فراق امروز به دیروزمان چنگ بزنیم و برای التیام دردهایمان به گذشته های دور سیاحت کنیم. این زوال تدریجی تعقل در عرصه های گوناگون که در گذر زمان فرجامی جز امتناع اندیشه برای جامعه ما نداشته است توسط برخی از فیلسوفان و صاحبان اندیشه معاصر اینگونه توجیه شده است که اساسا فرهنگ دینی با ایرانیان همواره همراه بوده است.
اما بعقیده نگارنده برای درک پیچیدگی فرهنگ دینی در ایران و پریشان حالی امروز ما باید به دوران قبل از صفویه بازگشت. زیرا صفویه برای مقابله با اعراب و رقابت با امپراطوری عثمانی، مظلمه خون سیاوش فرزند کاووس شاه را در قالب و نگاره مظلمه خون حسین فرزند امام اول شیعیان در ملغمه ای عوام پسندانه "باز زیستی" نموده و حیات جدیدی به آن داد. فردوسی در وصف سیاوش می گوید " سیاوش چنان شد که اندر جهان، بمانند او کس نبود از جهان". اگر رستم نام آورترین چهره اسطوره ای شاهنامه را ترسیم کنیم که با گرز خویش قادر بود در نبردی روزانه صدها نفر را هلاک کند، آنگونه که حضرت علی با شمشیر ذالفقار می کرد، باید اذعان داشت که ترا ریختی باستانی سیاوش و بازتولید اسطوره ای شهادت امام حسین در کربلای معلی یکی از شاهکارهای موفق و فقهیی فقهای دوران صفویه بوده است. زیرا قبل از آن شیعیان غالی (غلو کننده) یک اقلیت ناچیز و ناموفق و نسبتا مطرود بودند. در بحارالانوار آمده‌است، شمشیر ذوالفقار یکی از هدیه‌های بلقیس به حضرت سلیمان است که به دست حضرت علی می‌رسد.
تا قبل از سلسله صفویه (۸۸۰ تا ۱۱۰۱ هجری خورشیدی، برابر با ۱۷۲۲–۱۵۰۱ میلادی) اکثریت قاطع مردمان ایران سـُـنی مذهب بودند. بیش از دو قرن طول کشید تا صفوی ها با کشتار و قتل عام های بیرحمانه و مغول منشانه بسیاری از مردم ایران را از بین بردند و "داعش وار" بازماندگان را با زور سرنیزه به تبعیت از مذهب شیعه اثنی عشری وادار نمودند. از آنجایی که در ایران عالم و مجتهد شیعه وجود نداشت، پادشاهان صفوی تعداد زیادی آخوند شیعه را از سرزمین های فعلی لبنان و عراق و سوریه برای ترویج از طریق شمشیر "مذهب حقه شیعه" به ایران آوردند. در روایات آمده است که نصف جمعیت ایران به دستور شاه اسماعیل قتل عام شدند؟ نه تنها مسلمانان ایرانی که سـُـنی بودند، بلکه زرتشتی های ایران نیز قتل عام شدند. در حالیکه ایرانیان سـُـنی مذهب بیش از ۹ قرن با هموطنان زرتشتی و دیگر ادیان همزیستی مسالمت آمیزی داشتند. بیش از نود درصد دانشمندان، عالمان و مفاخر تاریخ ایران زمین و زبان فارسی از جمله فردوسی، حافظ، سعدی، عطار نیشابوری، مولانا، عمر خیام، بوعلی سینا، ذکریای رازی، ابوریحان بیرونی و بسیاری دیگر سـُـنی مذهب بوده اند و حقا شانس آوردند که در دوران صفویه نزیسته اند، یا وگرنه همانند دیگر مشاهیر قتل عام می شدند.
و اینگونه است که فقدان حافظه تاریخی باعث شده تا ایرانیان بخت برگشته با خودشیفتگی نارسیستی و وهم آلود مسحور و مجذوب اسطوره های دوران طلایی باستانی اغراق آمیز از نسخه های ملی یا مذهبی شوند و یا آمیخته ای "برتری خواهانه" و مضحک از هردو برای رسیدن به باوری کاذب بین پاسارگاد و کربلای معلی آسیمه و سرگردان تردد کنند. در فرآیند چنین حافظه تاریخی اسطوره زده تعجب آور نیست اگر در سرزمین زرتشت حتی یک زرتشتی را در بین هزاران عضو شورای شهر بر نمی تابند و او را بعنوان "غیر خودی" به بیرون می رانند. تعجب آور نیست اگر در سرزمینی که بیش از ۹۰ درصد مردمان آن برای بیش از ۹ قرن سـُـنی بودند، امروزه حتی یک سـُـنی اثنی عشری ذوب شده در ولایت را هم بر نمی تابند. و اینگونه است که حتی غیر مذهبی ها و کمونیست های بر گرفته از "فرهنگ خودکامگی" بعد از قریب به چهل سال زندگی در کشورهای دمکراتیک غربی، یکدیگر را بر نمی تابند و تکفیر می کنند. ریشه اصلی مشکلات ما در توهم خودبزرگ بینی و تاریخ گریزی و اسطوره پردازی آرمانگرایانه ما است که باعث وجود خلقیاتی از قبیل دروغ و تلون مزاج و نفاق و دورویی و بازی با زبان و غرور و خود شیفتگی و گذشته گرایی همراه با وهم و خیال و غلو در ما شده است. این خصوصیات نه تنها در "پاسارگادی ها" و "کربلای معلی ها" بلکه در کمونیست های ایرانی نیز بغایت بارز است. پس باید اعتراف کرد آب از سرچشمه گل آلود است. اگر چه در پایان باید تاکید کنم که این ادعا در مورد همه هموطنان محترم عمومیت ندارد. زیرا در بین ایرانیان انسانهای منور الفکر و فرهیخته فراوان است که همگی سخت مورد احترام نگارنده می باشند.
عبدالستار دوشوکی
شما چه فکر می کنید؟ دیدگاه های خود را کامنت کنید.

۱۳۹۶ آبان ۱۳, شنبه

دیگر کمک مالی نکنید!

درود بر شما هم میهنان
با سپاس از کسانی که در این مدت یاری رسان فکری و معنوی ما بوده اند، درخواست می کنیم که از این پس دیگر کمک مالی نفرمایید. برنامه هایی را که قصد انجام داشتیم به مرور زمان انجام خواهیم داد و در اختیار شما می گذاریم

۱۳۹۶ تیر ۹, جمعه

انتشار شماره 74 مجله خط صلح


در پرونده‌‌‌‌ی ویژه‌‌ی این شماره از خط صلح با عنوان “بیکاری علیه کارورزی”، به معضل بیکاری در ایران و به طور ویژه “طرح کارورزی” که اخیراً توسط وزارت کار، تعاون و امور اجتماعی در کشور به راه افتاده، پرداخته شده است.

در این رابطه گفتگویی با دکتر حسن طایی، معاون سابق علی ربیعی، وزیر کار دولت یازدهم، صورت گرفته است. خط صلح از این عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در مورد مسئله بیکاری در کشور و جزئیات طرح کارورزی پرسیده است.

هم چنین در بخش پرونده ویژه، با علیرضا ثقفی، عضو کانون مدافعان حقوق کارگر و کانون نویسندگان ایران نیز گفتگو شده است. این فعال سرشناس کارگری در ایران از انتقادات جدی خود به طرح کارورزی و طرح های این چنینی گفته است.

گفتگو با تقی رحمانی، نویسنده و عضو شورای فعالان ملی مذهبی در خصوص شخصیت مولوی عبدالحمید و تاثیر این عالم مذهبی اهل سنت در کاهش تنش ها و تضادها در استان سیستان و بلوچستان و اهل سنت ایران از دیگر مطالب شماره پیش رو است

هفتاد و چهارمین شماره از خط صلح همراه است با مطالب و یادداشت‌هایی از کسری نوری، قهرمان قنبری، بهداد بردبار، مهدی دهقان، الهه امانی، محسن فرشیدی، محمد مهدی پور، محمد محبی و جمعی دیگری از مدافعان حقوق بشر و کنشگران مدنی.



لینک دانلود مستقیم فایل پی.دی.اف ماهنامه خط صلح:
https://www.peace-mark.org/wp-content/uploads/2017/06/74.pdf

۱۳۹۶ خرداد ۱۴, یکشنبه

دانلود کتاب زندان در ایران: جایی که نه خدا هست نه قانون

آموزشکده توانا در راستای ارج‌گذاری به شهامت مدنی زندانیان سیاسی – عقیدتی در ایران بر آن شد مجموعه‌ای منتخب از نامه‌های زندانیان را به انتشار برساند. نامه‌هایی که این ستاره‌های تابناک جامعه مدنی ایران در دوره زندان نوشته‌اند و به بیرون درز داده‌اند. نام این مجموعه از نامه زنده یاد هدی صابر برگرفته شده است که از دوران زندان خود و زندانبانان خود چنین یاد می‌کند: «در رفتار این قدرتمداران و قاضیان و زندانبانان متشبث به ولایت و دین، نه خدا هست نه قانون. نه اخلاق دینی نه اخلاق مدنی.»
در انتخاب این نامه‌ها تا آنجا که ممکن بوده تلاش شده است همه گرایش‌های جامعه ایران اعم از سیاسی، مذهبی و قومی در کنار هم در یک مجموعه منتشر شود. این مجموعه حاوی پنجاه نامه از زندانیان سیاسی و عقیدتی ایران است، و به جز دو نامه گروهی و یک نامه دونفره باقی نامه‌ها به قلم یک زندانی است. این نامه‌ها از جمله با این هدف گردآوری شده تا از زبان خود زندانیان، تصویری از وضع زندان از آغاز انقلاب اسلامی تا سال ۱۳۹۵ ارائه کند.
نوع مطلب: 
منبع: 
انتشارات توانا
نویسنده: 
۵۰ نامه از زندانیان از دهه ۶۰ تا دهه ۹۰
سال انتشار: 
۱۳۹۵

۱۳۹۶ اردیبهشت ۱۷, یکشنبه

آغاز به کار بخش "دنیای کتاب"

با درود بر تمامی هم میهنان در سراسر دنیا.
همه هم میهنانی که از قدیم با ما و با استاد فاضلی بوده اند و برنامه های ایشان را دنبال می کردند، نیک می دانند که به جز برنامه "نوید آزادی" برنامه دیگری به نام "دنیای کتاب" نیز توسط ایشان پخش می شد که در آن برنامه صحبت در ارتباط با فروش کتاب و خواندن کتاب بود.
از همین روی هم اکنون ما به صورت خاص ، بخشی را در تارنما زیر فرنام دنیای کتاب اضافه کرده ایم و این اولین پست در این بخش است.
برای شروع ما کتاب "رفیق آیت الله" را که افشاگر بسیاری از جنایات خامنه ای است برای شما به اشتراک می گذاریم.
هدف ما این است که به زودی کتابهای بیشتری را برای شما بگذاریم و آرشیو مناسبی از کتاب را داشته باشید.
بابت این خدمات هیچ پولی دریافت نمی شود اما از هم میهنان دور از میهن خواستاریم که این کتابها را از مراکز معتبر خریداری کنند. همچنین از هم میهنان در درون مرزهای ایران خواستاریم تا پیوند کتاب را با سایر هم میهنان اشتراک بگذارند.
آنقدر خوب و عزیزی که به هنگام وداع
حیفم آید که تو را دست خدا بسپارم
لینک دانلود کتاب رفیق آیت الله

۱۳۹۶ فروردین ۱۹, شنبه

طلسم خمسه

نمونه ای از خرافه مشترک میان ادیان ابراهیمی که از یهودیت آمده. این طلسم در زبان عبری "خمسا" نام دارد که به شکل یک دست است و معمولا رنگ لاجوردی دارد. این طلسم برای دوری از "چشم زخم" بکار می رود. نام های دیگر آن در مسیحیت "دست مریم" در اسلام " طلسم خمسه" یا "دست فاطمه" و در میان شیعیان "دست ابوالفضل" می باشد. کاربرد آن در همه ادیان برای دوری چشم زخم است. تنها در میان شیعیان چون نشان دست ابوالفضل نیز می باشد، در مراسم سوگواری عاشورا کاربردی سمبلیک هم دارد. در این آلبوم از گونه های مختلف آن نمونه البته این نماد و خرافات کاربردی مشابه آن در ادیان هندی و بودایی نیز وجود دارد . بنا به باور باستان شناسان ریشه این سمبل به فنیقی های باستان "کنعانیان" ( سرزمینی در بر گیرنده: سوریه، لبنان، اسراییل و اردن) باز می گردد. آنها خمسه را سمبل الهه تانیت (الهه نگهبان شهر کارتاژ پایتخت فنیقیه) می دانستند و از آن برای نگهبانی خود از چشم زخم استفاده می کردند. البته سمبل دست یا کف دست در ادیان هندی نیز موجود می باشد و نشان و نماد خدا یا الهه های هندو نیز است. این نماد از آئین هندو به آئین بودایی نیز انتقال یافته است. *جهت دیدن فرتورها به ادامه مطلب بروید* "کانون آگنوستیک ها و آتئیست های ایران"

۱۳۹۶ فروردین ۱۸, جمعه

شش سال پس از استیو جابز

«اعتقادم به خدا پنجاه پنجاه‌است. در بیشتر زندگی‌ام، احساس می‌کردم باید حیاتی بیشتر از آنچه در مقابل چشمان ماست وجود داشته‌باشد. من دوست دارم فکر کنم که بعد از مرگ چیزی باقی می‌ماند. این عجیب است که همهٔ تجربه و اندک خردمندی که کسب شده، از بین برود. واقعاً دلم می‌خواهد که بعد از مرگ چیزی باشد.»






۱۳۹۶ فروردین ۱۷, پنجشنبه

بیورک (زنان آتئیست)

بیورک گومندسودواتیر (به انگلیسی: Björk Guðmundsdóttir) (متولد ۲۱ نوامبر ۱۹۶۵)، شناخته‌شده با عنوان بیورک، خواننده-ترانه‌سرا، آهنگ‌ساز، هنرپیشه و تهیه‌کنندهٔ موسیقی اهل ایسلند است که آثار او شامل سه آلبوم به عنوان خوانندهٔ اصلی گروه موسیقی آلترنتیو راک ده شوگرکیوبز، هفت آلبوم انفرادی، و دو موسیقی متن فیلم و مشارکت در تعداد زیاد دیگری از جمله لئون(۱۹۹۴) است که ترانهٔ «ونوس به عنوان یک پسر» در آن فیلم قرار گرفت.
از سخنان او که پیشتر در کانون ترجمه و پخش شده:

"من دین خود را دارم. کشور ایسلند یک رکورد جهانی از خود بجای گذاشت. سازمان ملل متحد از مردم سراسر جهان یک سری سوالات پرسید. ایسلند در یک چیز شاخص بود. در پاسخ به پرسش شما به چه چیزی اعتقاد دارید ۹۰% مردم ایسلند گفتند "خودمان". من فکر می کنم من در آن گروه هستم. اگر من دردسر و مشکلی پیدا کنم هیچ نوع خدایی یا الله ی به یاری من نمی آید. من باید خودم آن را انجام بدهم."


منابع: ویکی پدیا - کانون

۱۳۹۶ فروردین ۱۶, چهارشنبه

آنجلینا جولی (زنان آتئیست)

من حدودا 20 درصد آتئیست و 80 درصد آگنوستیک هستم - آنجلینا جولی

آنجلینا جولی ویت (به انگلیسی: Angelina Jolie Voight) زادهٔ ۴ ژوئن ۱۹۷۵ بازیگر و مدل آمریکایی و " سفیر حسن نیت " سازمان ملل متحد در امور پناهندگان است . او بارها و بارها توسط مجله‌ها و مراسم‌های مختلف به عنوان زیباترین، سکسی‌ترین و بهترین مادر بازیگر و ... انتخاب شده است. هم‌چنین او توانسته سه بار جایزه گلدن گلوب، دو بار جایزه اتحادیه بازیگران سینما و یکبار جایزه اسکار را تصاحب کند.

وی در شهر لس آنجلس متولد شد. پدر وی اصالتی آلمانی اسلواک و مادرش اصالتی هلندی و فرانسوی کانادایی دارد. او فعالیت به عنوان مدل را از دوازده سالگی شروع کرد و در شهرهایی مثل لندن و لس‌آنجلس مدل مشهوری شد. او در جوانی در کلیپ‌های خوانندگانی چون رولینگ استونز، میت لوف، لنی کراویتز، انتولینو وندیتیو بازی کرد، اولین نقش سینمایی وی در فیلم «هکرها» بود که داستان پنج دانش‌آموز هکر را روایت می‌کند.

آنجلینا جولی از سال ۲۰۰۱ از سوی کمیسریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان به عنوان سفیر حسن نیت تعیین شده و با مسافرت به نقاط دورافتاده جهان به فعالیت در زمینه حفظ حقوق آوارگان و پناهندگان مشغول است.

وی آخرین بار در روز ۲۷ خرداد ۱۳۹۰ با حضور در کمپ پناهندگان سوری در شهر آلتین اوزو از توابع ترکیه با پناهندگان سوریه ای دیدار کرد.

پس از بازی در فیلم آقا و خانم اسمیت، او و برد پیت وارد یک دوستی عاشقانه و سرانجام در سال ۲۰۰۶ صاحب دختری به نام شیلو شدند که به خاطر باورهایشان در مورد پایان دادن به فقر و بدبختی مردم آفریقا تصمیم به تولد بچه‌شان در کشور فقیر و آفریقایی نامیبیاکردند.آنحلینا جولی به همراه براد پیت علاوه بر سه فرزند طبیعی خود سرپرستی مدوکس پسر بچه یتیم اهل کامبوج، پکس کودکویتنامی و یک دختر یتیم اهل اتیوپی به نام زهرا را بر عهده دارند.

منابع: ویکی پدیا - کانون

۱۳۹۶ فروردین ۱۵, سه‌شنبه

سیمون دو بووار (زنان آتئیست)


سیمون دو بووار (به فرانسوی: Simone De Beauvoir) (۹ ژانویه، ۱۹۰۸-۱۴ آوریل، ۱۹۸۶) با نام اصلی سیمون لوسی ارنستین ماری برتراند دوبووار فیلسوف، نویسنده، فمینیست و اگزیستانسیالیست فرانسوی بود که در ۹ ژانویه، ۱۹۰۸ در پاریس در خانواده‌ای بورژوا به دنیا آمد.

بووار در یک خانوادهی بورژوای کاتولیک به دنیا آمد و پس از گذراندن امتحانات دورهٔ لیسانس ریاضیات و فلسفه، به تحصیل ریاضیات در Institut Catholique و زبان و ادبیات در مؤسسهٔ سنت‌مارین و پس از آن فلسفه در دانشگاه سوربن پرداخت. وی در حلقهٔ فلسفی دوستانه گروهی از دانشجویان مدرسه اکول نورمال پاریس عضو بود که ژان پل سارتر نیز در آن عضویت داشت ولی خود بووار دانشجوی این مدرسه نبود. با وجود آنکه زنان در آن دوره کمتر به تدریس فلسفه میپرداختند، او تصمیم گرفت مدرس فلسفه شود و در آزمونی که به این منظور گذراند، با ژان پل سارترآشنا شد. بووار و سارتر هر دو در ۱۹۲۹ در این آزمون شرکت کردند، سارتر رتبهی اول و بووار رتبهی دوم را کسب کرد. با این وجود، بووار صاحب عنوان جوانترین پذیرفتهشدهی این آزمون تا آن زمان شد. سارتر و بووار رابطهی عاطفی پیچیدهای داشتند و همواره بر صداقت در روابط عاطفی تاکید داشتند. با وجود تنشهای پیاپی و روابط عاطفی متعدد، این دو در تمام عمر دوستانی جداناپذیر باقی ماندند، اما ارتباط آن‌ها، برخلاف روابط مرسوم جامعه، شامل وفاداری و تک‌همسری نبود.

بووار به عنوان مادر فمینیسم ِ بعد از ۱۹۶۸ شناخته می‌شود. معروف‌ترین اثر وی جنس دوم (عنوان اصلی: Le Deuxième Sexe) نام دارد که در سال ۱۹۴۹ نوشته شده‌است. این کتاب به تفصیل به تجزیه و تحلیل ستمی که در طول تاریخ به جنس زن شده‌است می‌پردازد. پس از آنکه این کتاب چند سال پس از چاپ فرانسه، به انگلیسی ترجمه و در آمریکا منتشر شد، به عنوان مانیفست فمینیسم شناخته شد.

سیمون دوبووار در ۱۴ آوریل، ۱۹۸۶درسن ۷۸ سالگی به خاطر ذات‌الریه از دنیا رفت. وی در کنار ژان پل سارتر به خاک سپرده شده‌است.

منابع: ویکی پدیا - کانون

۱۳۹۶ فروردین ۱۴, دوشنبه

اوریانا فالاچی (زنان آتئیست)









اوریانا فالاچی (به ایتالیایی: Oriana Fallaci) (۲۹ ژوئن ۱۹۲۹- ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۶) روزنامه‌نگار، نویسنده و مصاحبه گر سیاسی برجسته ایتالیایی بود که در شهر فلورانس متولد شد و در سن ۷۷ سالگی در همان شهر درگذشت. وی در دوران جنگ جهانی دوم به عنوان یک چریک ضد فاشیسم فعالیت می‌کرد. آنچه بیش ار هر چیز به معروفیت وی کمک نمود، مجموعه مصاحبه‌های مفصل و مشهور او با رهبران سرشناسی همچون محمدرضا شاه پهلوی، یاسر عرفات، ذوالفقار علی بوتو، آیت‌الله خمینی، ایندیرا گاندی، معمر قذافی، هنری کیسینجر بود.

اوریانا فالاچی در ۲۹ ژوئن سال ۱۹۲۹ در زمان زمامداری موسولینی در فلورانس به دنیا آمد. نه ساله بود که جنگ جهانی دوم شروع شد و پدر او که از موسولینی نفرت داشت، وارد جنبش مقاومت زیرزمینی گردید. اوریانا هم گرچه بعدها نوشت که دوطرف جنگ تفاوت چندانی نداشتند اما به پدر کمک می‌کرد و تا پایان جنگ تجربه‌های وحشتناکی را پشت سر گذاشت. هنوز بیست ساله نشده بود که نوشتن در روزنامه‌ها را آغاز نمود و به قول خودش قدرت واژه‌ها را کشف کرد. به خاطر قدرت بیان بالا، درک خاص سیاسی، جسارت فوق العاده به سرعت از نویسنده ستون کوچکی در یک روزنامه محلی، به خبرنگاری بین‌المللی که برای تعدادی از معتبرترین نشریات اروپا قلم می‌زد تبدیل شد. هر جای دنیا که در آن زمان کانون خبری و رسانه‌ای جنگ قدرت بین زورمداران می‌بود او را به خود جذب می کرد.

در ایران نام اوریانا فالاچی در اواخر دهه چهل شمسی (دهه شصت میلادی) با ترجمه آثار وی علیه جنگ ویتنام و حکومت‌های دیکتاتوریباقی‌مانده در اروپا (یونان، اسپانیا و پرتغال) مطرح گردید. وی یک بار در سال ۱۳۵۱ برای مصاحبه با شاه سابق و بار دیگر در سال ۱۳۵۸ برای مصاحبه با آیت‌الله خمینی و مهندس بازرگان به ایران سفر کرد. این مصاحبه‌ها، آخرین بار در سال ۱۳۸۳ همراه با مصاحبه معمر قذافی، آریل شارون و لخ والسا در ایران منتشر شد.

اوریانا فالاچی که به لحاظ عقاید سیاسی از چپ بریده و راست‌گرا محسوب می‌شد.
فالاچی (سمت راست) - بنی صدر (سمت چپ) سال 1979


او هنگامی که فهمید به نوعی سرطان قابل کنترل دچار است تصمیم گرفت دیگر کتاب ننویسد و بقیه عمر را به استراحت بپردازد. او با نگاه ویژه‌ای که به زندگی داشت (که نه خدا را قبول داشت و نه خلقت تصادفی جهان و نه هیچ تئوری دیگری از لائیک‌ها و دیگر دانشمندان دین گریز) گوشه گیرانه در آپارتمانش در نیویورک و ویلایش در توسکانی ایتالیا به زندگی مشغول بود. زمانی که حادثه یازده سپتامبر روی داد، اوریانا نتوانست در برابر این وسوسه بزرگ مقاومت کند. کتابی در اکتبر ۲۰۰۲ از او به چاپ رسید به نام خشم و غرور که در آن خواهان نابودی آنچه امروزه به نام اسلام مطرح است شده‌است. انتشار این کتاب سبب شد که فالاچی در سن هفتاد و دو سالگی آرامش خود رااز دست بدهد و مجبور باشد همواره تحت محافظت نیروهای پلیس قرار بگیرد. همچنین این کتاب پیگردهایی را برای نویسنده‌اش به دنبال داشت. اما تمام این مسایل حاشیه‌ای مانع از فروش بالای این کتاب در سال ۲۰۰۲ در ایتالیا نشد.

مسلمانان در ایتالیا و فرانسه پس از انتشار این کتاب او را تهدید به مرگ کردند. اما پاسخ او این بود که: «من از نه سالگی با درد و مرگ دست و پنجه نرم کرده‌ام. در ویتنام، در لبنان، مکزیک، بولیوی و یا هر جای دیگر. اما از سال ۱۹۹۲ که زیر تیغ جراحی برای بهبود سرطان سینه قرار گرفته‌ام هر روز می‌میرم.»

اوریانا فالاچی، در ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۶، در سن هفتاد و شش سالگی در بیمارستانی در شهر فلورانس ایتالیا، بر اثر ابتلا به سرطان درگذشت.

منابع: ویکی پدیا - کانون

۱۳۹۶ فروردین ۱۳, یکشنبه

جودی فاستر (زنان آتئیست)

آلیشیا کریستین فاستر معروف به جودی فاستر (به انگلیسی: Alicia Christian "Jodie" Foster) (زاده ۱۹ نوامبر ۱۹۶۲) بازیگر،کارگردان و تهیه‌کننده آمریکایی برنده دو جایزه اسکار، سه جایزه بفتا و یک گوی طلایی است.

جودی فاستر بازیگری خود را از سه سالگی آغاز کرد.اولین نقش مهم او در سال ۱۹۷۶ در نقش یک فاحشه خردسال، در فیلم راننده تاکسی بود که توانست نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن شود. او جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن را در سال ۱۹۸۸برای بازی در فیلم متهم دریافت کرد. او با درخشش در فیلم سکوت بره‌ها در نقش کلاریس استارلینگ، یک مامور اف‌بی‌آی که به دنبال افشای راز چند قتل زنجیره‌ای بود، تحسین منتقدین بین‌المللی و دومین جایزه اسکار خود را به عنوان بازیگر نقش اول زن دریافت کرد.
جودی فاستر در مراسم اسکار سال ۱۹۸۹

تنوع نقش‌هایی که او ایفا کرده بسیار زیاد است و از ژانرهای وحشت، ظالمانه و تخیلی گرفته تا احساسی و طنز و کودکانه را شامل می‌شود که از میان فیلم‌های او که به موفقیت تجاری دست یافته‌اند می‌توان به تماس (۱۹۹۷)، اتاق وحشت (۲۰۰۲)، نقشه پرواز(۲۰۰۵)، نفوذی (۲۰۰۶) و شجاع (۲۰۰۷) اشاره کرد.

جودی فاستر برنده چندین جایزه معتبر از جشنواره‌های جهانی همچون دو جایزه اسکار سه جایزه بافتا، دو گلدن گلوب، یک جایزه بازیگران انجمن و جایزه انتخاب مردمی می‌باشد.

فاستر در لس آنجلس، کالیفرنیا به دنیا آمد. مادرش اولاین برندی آلمانی و پدرش لوسیوس فیشر فاستر یک سرهنگ آمریکایی بود که پیش از تولد جودی از همسرش جدا شد. فاستر در کودکی به بازی در آگهی‌های بازرگانی پرداخت و از همان کودکی در برنامه تلویزیونی دوریس دی شو (به انگلیسی: The Doris Day Show) به اجرای برنامه پرداخت.

اولین سابقه بازیگری او در سینما به فیلم تلویزیونی تهدید در کوهستان (به انگلیسی: Menace on the Mountain) بازمی‌گردد که در سال ۱۹۷۰ توسط شرکت والت دیزنی پیکچرز عرضه شد.

او در مدرسه ابتدایی زبان فرانسه را آموخت و در سال ۱۹۸۰ به زبان فرانسوی مسلط شد. او بعدها در چند فیلم فرانسوی نیز ظاهر شد. سپس در دوران دانشگاهی وارد دانشگاه ییلشد و مدرک کارشناسی خود را در رشته ادبیات دریافت کرد.

منبع: ویکی پدیا - کانون

۱۳۹۶ فروردین ۱۲, شنبه

ماری کوری - زنان آتئیست

ماریا اسکلودوسکا کوری (ماری کوری) (به لهستانی: Marie Skłodowska-Curie) (زاده ۷ نوامبر ۱۸۶۷ - درگذشته ۴ ژوئيه ۱۹۳۴)فیزیکدان و شیمی‌دان لهستانی بود. ماری کوری نخستین دانشمندی است که دوبار جایزه‌ی نوبل را در رشته‌های فیزیک و شیمی گرفت. وی در ۷ نوامبر سال ۱۸۶۷ در ورشو پایتخت لهستان متولد شد. در سال ۱۸۹۳ لیسانس خود را در رشته فیزیک دریافت کرد و تنها یک سال بعد در رشته ریاضیات نیز موفق به اخذ لیسانس گردید.


او در سال ۱۸۹۱ به پاریس رفت و در دانشکده علوم به تحصیل در رشته شیمی پرداخت. در سال ۱۸۹۵ با فیزیکدان جوان فرانسوی به نامپیر کوری آشنا شد. این آشنایی به ازدواج انجامید. او به پیر کوری در انجام آزمایش‌های عملی‌اش درباره الکتریسیته کمک می‌کرد. او به اتفاق شوهرش پیرکوری عناصر پلوتونیم و رادیوم را کشف کرد. زن وشوهردر ۱۹۰۳ جایزه‌ی نوبل در فیزیک را برای کار برروی تشعشع (که نخستین بار هنری بکرل آن راکشف کرده بود)دریافت کردند. مادام کوری بار دیگر در سال ۱۹۱۱ در رشته‌ی شیمی جایزه‌ی نوبل را گرفت.

خانواده کوری بهمراه بکرل بخاطر کشفی که پس از آن همه کار طاقت‌فرسا به آن نائل شدند در سال ۱۹۰۳ جایزه نوبل در فیزیک را از آن خود کردند و به این ترتیب توانستند وامهایی را که برای کارهای پژوهشی طولانی خود گرفته بودند، پرداخت کنند.

پیر کوری در ۱۹ آوریل سال ۱۹۰۶ در ۴۷ سالگی بعلت تصادف با درشکه درگذشت. مادام کوری پس از مرگ شوهرش به مطالعات خود ادامه داد و در سال ۱۹۱۰ موفق به تهیه رادیوم خالص گردید. در این هنگام استاد سوربون و عضو آکادمی طب بود و در سال ۱۹۱۱ برای دومین بار به دریافت جایزه نوبل نائل شد. ماری کوری به همراه لینوس پاولینگ، جان باردین و فردریک سنگرتنها افرادی هستند که دو بار این جایزه ارزشمند را از آن خود کرده‌اند.

ماری کوری نقش اصلی در تاسیس انستیتو رادیوم پاریس در سال ۱۹۱۲ داشت و تا زمان مرگ مسئول اداره بخش فیزیک-شیمی آن بود.

مادام کوری در ۴ جولای ۱۹۳۴ یعنی ۲۵ سال بعد از مرگ شوهرش و در سن ۶۲ سالگی به دلیل ابتلا به سرطان خون درگذشت.


منابع: ویکی پدیا - کانون

۱۳۹۶ فروردین ۱۱, جمعه

سیل سال 1941 مکه

در راستای آگاهی رسانی، ارزشمندترین مقالات، کتب، فیلمها و سایر ابزارهای سازنده برای تعمق و تفکر و ایجاد شک در مواردی که در راستای اهداف این وبلاگ قرار می گیرد، به تدریج این نوع مطالب از تارنماهای گوناگون جمع آوری و تقدیم حضورتان خواهد شد تا یک منبع کامل و همیشه در دسترس داشته باشیم.
بدیهی است که منابع استفاده شده، جهت احترام به تولید کنندگان، نویسندگان و صاحبان آثار معرفی خواهند شد.
با ما همراه باشید با اولین پست از کانون آگنوستیک ها و آتئیست های ایران. مطالبی که زین پس درج خواهند شد، تا پایان درج کامل آنها، از همین منبع می باشند هرچند که در ذیل تمام پستها، یادآوری دوباره ای خواهد شد. همچنین تا جای ممکن، تلاش خواهیم کرد تا اشتباهات احتمالی املایی و تایپی، درست بشوند.



سیل سال ۱۹۴۱ مکه :در سال ۱۹۴۱ بارانی سیل آسا در مکه بارید که سیل عظیمی راه افتاد و کعبه را هم فرا گرفت. اما نکته اینجاست که در نسخه های آئین های ابراهیمی آمد است که سیل نشان از قهر خداوند و برای از بین بردن کفار! هرچند ما این رخداد را یک رخداد طبیعی می دانیم؛ ذهن کانکاشگر ما می پرسد: در کعبه ای که جز حاجی و نمازگزار نیست کدام قهر بر کدام کفار؟ آیا خدا از پاسداری خانه خود ناتوان است؟ داستان ابراهیم و بت ها را یادآور می شویم. ابراهیم شبانه بت ها را با تبر خورد کرد و در آخر تبر را بر دوش بت بزرگ نهاد، فردای آن روز که آمدند و او را مقصر شناختند، گفت بت بزرگ اینکار را کرده. سپس استدلال می کند این چه خدایانی هستند که از خانه و سمبل خود نمی توانند دفاع کنند. همین پرسش منطقی اینجا مطرح می شود. این چه خدایی است که توان پاسداری از خانه خود در مقابل سیلی را ندارد؟ وقتی در دنیای امروز و با استناد عکس می بینیم که چنین رخدادی اتفاق افتاده، چه دیدگاهی به ذهن منطقی وارد می شود؟

دوست دیندار من؛ آری! این خانه ساختمانی قدیمی بیش نیست. خدایی را می پرستی که حتی توانایی پاسداری از خانه خود را ندارد.






۱۳۹۶ فروردین ۹, چهارشنبه

نکاتی مهم در باب تغییرات در وبلاگ

ایرانیان درود بر شما
به طور حتم هم اکنون که در وبلاگ هستید متوجه تغییرات چشمگیر ظاهری شده اید.
این تغییرات به طور فهرست وار چنین هستند:
  1. تغییر مدیریت وبلاگ و سپردن کار وبلاگ به مجموعه ای جوان و سراسر شور و مملو از آگاهی
  2. نظارت کلی مدیر پیشین وبلاگ به کار تیم جدید و مشاوره به ایشان
  3. تغییراتی بنیادی در محتوای وبلاگ
  4. تغییر رنگ پس زمینه و فونتهای استاندارد
  5. تغییر نام وبلاگ از "اولین شبکه پخش کننده سخنان کامل رضا فاضلی" به "راه فاضلی"
  6. تدوین اساسنامه برای وبلاگ
  7. معرفی کتب موثر در تغییر نگرش و ارتقای فرهنگ کتابخوانی برای ایرانیان درون و برون مرز
  8. توجه ویژه به مباحث سیاسی، فلسفی، جامعه شناسی و دینی به صورت آکادمیک و به دور از مسائل فرعی و حاشیه ای
  9. تغییر فونت های وبلاگ به شکلی که برای همه سیستم های کامپیوتری قابل خوانش آسان باشد.
* یادداشت بنیانگذار وبلاگ:
 حدود 9 سال از پایه گذاری این پایگاه می گذرد. در تمام این مدت تلاش کردم تا با همکاری شخص استاد فاضلی برای اولین بار، آخرین برنامه های ایشان را برای ایرانیانی که دسترسی به اینترنت پر سرعت در ایران نداشتند فراهم آورم. با توجه به بازخوردهایی که در 5 سال ابتدایی داشتیم متوجه شدم که استقبال زیادی از این کار شده است. پس با تمام شرایط سخت و بدون هیچ پشتوانه پولی که گریبان شخص استاد را نیز گرفته بود ادامه دادیم.
امروز با پیشرفت تکنولوژی و همه گیر شدن آن به علاوه تغییر عقاید پوسیده بسیاری از مردم به عقاید قرن بیست و یکمی، تصور می کنم که با توجه به مسائل مختلف، بهتر است در آغاز سال نو ایرانی، به کنجی بروم و کار را به کسانی که درک بسیار بیشتری به مسائل دینی و سیاسی و کامپیوتری دارند بسپارم.
من به عنوان مدیر سابق تا جاییکه توان داشته باشم به ادامه روند امور وبلاگ نظارت می کنم هرچند که اطمینان دارم این تیم از نسل ما بسی آگاهتر هستند.
به امید آزادی و پیروزی ایران ؛ نوروزتان خجسته و میمون باد.

*در انتظار مشاهده مطالب جدید و تغییرات بیشتر باشید.
* شوربختانه به دلیل عدم درج تقویم سال نوی ایرانی یا 1396 عربی از جانب تارنمای فرهنگ ایران، ما نیز نتوانستیم تقویم ایرانی را برایتان به ارمغان آوریم. امید است با نگاه به تقویم های درج شده پیشین و اطلاع از رویدادهای اصیل ایرانی، آنها را در زندگی روزمره خود به کار ببندید.

۱۳۹۵ اسفند ۱۶, دوشنبه

زهراب

ایرانیان درود بر شما.
به پایان سال در ایران نزدیک می شویم و امسال هم در انتظار گاهنامه باشید که پس از انتشار از تارنمای فرهنگ ایران، پیوندهای دیگری از آن را در این تارنما می گذاریم. این استقبال شما باعث شده است که هر ساله، این تقویم را در سایت بگذاریم.
چند مدت پیش آلبوم جدید شاهین نجفی آمد. ما برای شما آهنگ زهراب را در اینجا بازپخش می کنیم.
بشنوید و نضج دهید.